وقتی حجم هیچ واژه ای تنهایی / ات را پـــــــــر نمی کند
تنها تو می مانی و کودتای دیوارهایی که
خشت به خشت ش / مشت مشت
سیاهی تحویل دستانت می دهد
***
فرقی نمی کند شاعر باشی یا نقاش
قلم یا قلمو را که به جان دنیای
سپیدی ها بیاندازی تنها شب است
که به همۀ زوایای چهارچوب ها
سرایت خواهد کـــــــرد
***
تف به دنیایی که سهم من از آن
تنها بغــــــض بـــــــود و آه
!...و هزاران درد بی درمانِ دیگر
خیلی عالی بود
ReplyDeleteممنون از شما آرمین عزیــــــز...
ReplyDelete